گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳

 

دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده

خرقه تر دامن و سجّاده شراب‌آلوده

آمد افسوس‌کنان مغبچهٔ باده‌فروش

گفت بیدار شو ای رهرو خواب‌آلوده

شست و شویی کن و آن‌گه به خرابات خِرام

[...]

حافظ
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴ - تتبع خواجه

 

سرگران گشتم ازان نرگس خواب‌آلوده

جگرم خون شد ازان لعل شراب‌آلوده

لبش آلوده به می گشت و حیاتم بخشید

جوهر جان که به یاقوت مذاب آلوده

گفتمش کوی تو آلود ز اشکم گفتا

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

آنکه از پرسش یار است حجاب‌آلوده

گوید از قهر سخنهای عتاب‌آلوده

می‌رود تند و خبر می‌دهد از وعده غیر

هر طرف دیدن و رفتار شتاب‌آلوده

بهر خاطر خوشی دشمن و خرسندی من

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

زاهدا،‌ به ز تو آن رند شراب‌آلوده

که بود از گنه خویش، حجاب‌آلوده

می‌برد راه به خمخانه عرفان، رندی

که بود مست و نباشد به شراب‌آلوده

ای خوش آن مستی و بی‌باکی و دردآشامی

[...]

میلی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۵

 

چه شبی بود که آن نرگس خواب آلوده

دست در گردنم انداخت شراب آلوده

نکند طالع نامرد اگر کوتاهی

می کشم پرده ازان روی حجاب آلوده

باش تا پیش لب آرند ترا دلسوزان

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۴

 

سوی محراب شدم با می ناب آلوده

در بغل مصحف و دامن به شراب آلوده

دل سیه مست و خراب از اثر بادهٔ دوش

بی صفا می شود آیینهٔ آب آلوده

مجلس موعظه ام گرم نگردیده رسید

[...]

حزین لاهیجی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

دوش آمد ببرم می زده خواب آلوده

چهره افروخته، خوی کرده، عتاب آلوده

شیشه در دست و قدح بر کف و بگشوده نظر

لب شکر شکن آن لعل شراب آلوده

گفت ای خفته ی آشفته ز اندوه جهان

[...]

نشاط اصفهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹

 

شهر بیدار از آن مردم خواب آلوده

خلق سرمت از آن مست شراب آلوده

جز دو چشم تو که صد قافله دل بسته به بند

نشنید است کسی رهزن خواب آلوده

زاهد وعارف و عامی زنگاه تو خراب

[...]

آشفتهٔ شیرازی