همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
ماهرویان زلف مشکین را پریشان کردهاند
عاشقان دنیی و دین در کار ایشان کردهاند
نور صبح از پرده شب آشکارا میشود
گر چه عارض را به زیر زلف پنهان کردهاند
شاهدان در شهر عرض صورت خود دادهاند
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - برج سلطنت
حاجیان روی صفا در کعبه جان کردهاند
عاشقان عزم طواف کوی جانان کردهاند
نفس کافر کیش را در راه او روحی فداه
هر نفس چون کیش اسماعیل قربان کردهاند
میدمد بوی وفا زین صبح خیزان چون صبا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۲
خشم را روشندلان در حِلم پنهان کردهاند
آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهاند
چشم خود جمعی که از رخسار نیکو بستهاند
پیش یوسف در بغل آیینه پنهان کردهاند
چون صدف آنان کز انجام قناعت آگهند
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰
پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده اند
جای گل چون شعله آتش در گریبان کرده اند
فیضها دارد شب ناکامی ما در کمین
هر طرف صبحی در این ویرانه پنهان کرده اند
از نسیم صبح آب خنده گل می چکد
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - مسجد سلیمان
حقپرستان سلف، کاری نمایان کردهاند
معبدی بر کوهسار از سنگ بنیان کردهاند
بیست پله برنهاده پیش ایوانی ز سنگ
زیرش انباری برای آب باران کردهاند
پلهای دیگر نهادستند از سوی دگر
[...]