گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث

 

جمله از دیوان زبان آموخته

هم ره و رسم دبیری توخته

میشی و میشایه را فردا پگاه

خواست بانو تا فرستد پیش شاه

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث

 

رشته‌ای از پشم بسته برکمر

وز فلاخن بر میان‌، بندی دگر

کیسهٔ پرسنگ از آن آویخته

توده‌ای از سنگ پیشش ریخته

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث

 

پهلوانان‌ جوغه جوغه چون پلنگ

بر کتفشان‌ پوست‌های رنگ رنگ

چرم شیر وکرگدن کرده زره

بر کف هر یک فرسبی‌ پر گره

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پری‌بانو

 

گشتشان شیدسپ موبد رهنمون

برد دیوان را از آن خندق برون

میشی و میشایه نیز از نزد شاه

با پیامی دلنشین جستند راه

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - مخبر بی‌خبر

 

لب ز بوری سوی زبر آویخه

وز دهانش آب حسرت ریخته

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه

 

حال فارغ کشته از هر دغدغه

تنگ تر بسته کراوات و یقه

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه

 

جان بابا خویش را ارزان مده

بشنو از من خامه را از کف بنه

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » نکیر و منکر

 

گندم و جوهر دو راکاهست لیک

فرق بسیار است بین این دو کاه

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - جان و تن

 

کودکی از باغ می‌آورد به

که بیا یک لحظه با من سوی ده

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای

 

این چه کار است، ای خدای شهر و ده

فرقها بود این گره را زان گره

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۴ - گلهٔ بیجا

 

آفت گرگان شدی در شهر و ده

غیر، صد راه از تو خویشاوند به

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق

 

نسبت نسیان بذات حق مده

بار کفر است این، بدوش خود منه

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - نا آزموده

 

گفتم این فکر محال از سر بنه

داوری گر نیک خواهی، زر بده

پروین اعتصامی
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
sunny dark_mode