گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۸

 

گر خوری از خوردن افزایدت رنج

ور دمی مینو فراز آوردت و گنج

رودکی
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت کوف » حکایت کوف

 

در خرابی جای می‌سازم به رنج

زانک باشد در خرابی جای گنج

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست

 

دیده ای کس را که برخیزد ز گنج

می‌دود در کوه و در صحرا به رنج

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » گفتار پیری مستغنی

 

چون نصیب مهتران در دست و رنج

کهتران را کی تواند بود گنج

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر

 

دان که این آل عبا هستند پنج

پنج اسرار خدا و پنج گنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

پای ناگاهی فرو رفتن بگنج

پیشهٔ نبود که آموزی برنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

زانکه در راهی که سلطانان گنج

گنجها دیدند بی رنج و برنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

جهد میکن روز و شب در کوی رنج

بو که ناگاهی ببینی روی گنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

ای عجب چندان ملک در دردورنج

بر سر گنجند و میجویند گنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون

 

گر رهی دزدیده داری سوی گنج

شرح ده تا من برون آیم ز رنج

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

طوق من پنجست و تاج تست پنج

آن من خاکست و آن تست گنج

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

هست این ره پر ز درد و پر ز رنج

رنج بگذاری در آیی سوی گنج

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

هست اسرار نهانی همچو گنج

زانکه مخفی ماند بردم سعی و رنج

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب

 

ای بسا مفلس که بگرفتند گنج

گنج را دید آن چنان بیدرد و رنج

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را

 

چونی ای عیسی عیسی‌دم ز رنج

که نبود اندر جهان بی مار گنج

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفته‌ای را کی مار در دهانش رفته بود

 

سجده‌ها می‌کرد آن رسته ز رنج

کای سعادت ای مرا اقبال و گنج

مولانا
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode