گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

گفته بد عیسی که من پیغمبرم

از شما کلی بیکسر بهترم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

این برادر زاد من اندر حرم

دایما بودی نشسته در برم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

آورید اقرار من پیغمبرم

وز دگر پیغمبران من بهترم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۷ - حكایت

 

هردم اندر وی شنایی می‌برم

وز لب این چشمه آبی می‌خورم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۸ - حكایت

 

شاه دری مر ترا داد از کرم

گم بکردی باز دیدی لاجرم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

هر که دعوی میکند از جوهرم

من ازین گفتار خود مینگذرم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم

 

از کجا اینجا دگر راهی برم

تادگر راز دگر من بنگرم

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند

 

چون گذشت آن مجلس و خوان کرم

دست او بگرفت و برد اندر حرم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود

 

طبع من دیگر نگشت و عنصرم

تیغ حقم هم به دستوری برم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۱ - پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش

 

تا به پشت تو من ای کان کرم

چشم بگشایم بِچَه در بنگرم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۵ - مضرت تعظیم خلق و انگشت‌نمای شدن

 

تو مگو آن مدح را من کی خورم

از طمع می‌گوید او پی می‌برم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

چاره آن باشد که خود را بنگرم

ورنه او خندد مرا من کی خرم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

او چو می‌خواند مرا من بنگرم

لایق جذبم و یا بد پیکرم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸ - التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن

 

گفت آبش ده ولیکن شیر گرم

گفت لا حول از توم بگرفت شرم

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۳
sunny dark_mode