عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
چون بترسیدند آن مرغان ز راه
جمع گشتند آن همه یک جایگاه

عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
پس بدو گفتند ای دانای راه
بیادب نتوان شدن در پیش شاه

عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
بر سر منبر شوی این جایگاه
پس بساز این قوم خود را ساز راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مسعود و کودک ماهیگیر
دولتی تر از منی این جایگاه
زانک ماهی گیر تو شد پادشاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خونیی که به بهشت رفت
در نهان در زیرچشم آن پیر راه
کرد درمن طرفة العینی نگاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خونیی که به بهشت رفت
چون تو هرگز راه نشناسی ز چاه
بی عصا کش کی توانی برد راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
لشگرش بر پیر بگرفتند راه
ره نماند آن پیر را جز پیش شاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
آن خرک میراند تا نزدیک شاه
چون بدید او را، خجل شد پیرراه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
دیگری گفتش کهای پشت سپاه
ناتوانم، روی چون آرم به راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای که از مگس و کیک در عذاب بود
چون ز ره سر تافت مرد پر گناه
کی تواند یافت قرب پادشاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد توبه شکن
کرده بود آن مرد بسیاری گناه
توبه کرد از شرم، بازآمد به راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب میکرد و خدا خطابش را لبیک گفت
حق تعالی گفت هست او دل سیاه
مینداند، زان غلط کردست راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب میکرد و خدا خطابش را لبیک گفت
هم کنون راهش دهم تا پیشگاه
لطف ما خواهد شد او را عذر خواه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت زاهدی خودپسند که از مردهای احتراز جست
چون بمرد آن مرد مفسد در گناه
گفت میبردند تابوتش به راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز
عاصیان و غافلان را از گناه
رویها گردد به یک ساعت سیاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گمشدن شبلی از بغداد
گم شد از بغداد شبلی چندگاه
کس بسوی او کجا میبرد راه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مفلسی که عاشق شاه مصر شد
حاجبی گفتا که هست او بیگناه
ازچه سربریدنش فرمود شاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار عباسه دربارهٔ نفس
چون مدد میگیرد این نفس از دو راه
بس عجب باشد اگر گردد تباه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سالک ژندهپوش با پادشاه
ژندهای پوشید، میشد پیر راه
ناگهان او رابدید آن پادشاه

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سالک ژندهپوش با پادشاه
چون درآمد از همه سویی سپاه
هم تو بازافتی و هم نفست ز راه
