شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵
خاطر ما سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
موج دریاییم و دریا عین ما
میبرد ما را به هرجا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را به خود
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷
دل دگر ما را به مأوا میکشد
خاطر ما سوی دریا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را مدام
حاکمست او میکشد یا میکشد
کشتهٔ عشقم و بر خاک درش
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸
عشق ما را سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
دلبر ما میکشد ما را به کش
خوش بود دلبر که ما را میکشد
دل به دست زلف او دادیم و برد
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹
یار سرمست است و ما را میکشد
دوستان را بیسر و پا میکشد
آمد آن موج محیط عشق او
خوشخوشی ما را به دریا میکشد
میکشد ما را به میخانه مدام
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱
یار خط بر روی زیبا میکشد
سبزه بر گلبرگ رعنا میکشد
ماه را دامی ز عنبر مینهد
لاله را داغی ز سودا میکشد
سنبل از سودای مشکین کاکلش
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
یار بر من دود دلها میکشد
لشکری از فتنه بر ما میکشد
کرده است از زلف بس قلابها
تا دل خلقی به هرجا میکشد
نوش دارویی ز لعلش خواست دل
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۶
از غبارم هرچه بالا میکشد
سرمه درچشم ثریا میکشد
بسکه مد وحشت شوقم رساست
فکر امروزم به فردا میکشد
تا خرد باقیست صحرای جنون
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷
هرکه حرفی از لبت وامیکشد
از رگ یاقوت صهبا میکشد
بسکه مخمور خیالت رفتهایم
آمدن خمیازهٔ ما میکشد
نازش ما بیکسان بر نیستیست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰ - امر الهی به ملائکه به سجده حضرت آدم و معنی عبودیت و وظیفه آن
ابر را آن یک به دریا می کشد
می دهد آب و به بالا می کشد