گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون

 

سالک جان بر لب دل پر نیاز

گفت با داود داء ود باز

کای به داودی جهان معرفت

از ودودت ود میبینم صفت

جمع شد سر محبت صد جهان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۲ - فی الحكایة

 

خواند داود پیامبر شست سال

بر سر خلقان زبور ذوالجلال

ای عجب آواز چون برداشتی

عقل رابر جای خود نگذاشتی

باد از رفتن باستادی خموش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت محمود آن خدیو کامگار

میخرید از بهر خود برده هزار

پس ایاز پاک دل را آن زمان

در مکاس جمله بستد رایگان

آن غلامان میشدند از دور پیش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود جامی لعل در دست ایاس

قیمت او برتر از حد و قیاس

شاه گفتش بر زمین زن پیش خویش

بر زمین زد تا که شد صد پاره بیش

شور در خیل و سپاه افتاد ازو

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۵ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود آن دیوانهٔ از عشق مست

کرد بر بالای خاکستر نشست

هر زمانی باز میخندید خوش

استخوانی باز میرندید خوش

سایلی گفتش که هین برگوی حال

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۶ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود اندر خدمت سلطان کسی

کرده بود او خدمت سلطان بسی

خواندش یک روز شاه حق شناس

گفت کردی خدمت ما بی قیاس

چون تو حاجتمندی و من پادشاه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عاشقی میرفت سوی حج مگر

شد بر معشوق بر عزم سفر

گفت اینک در سفر افتاده ام

هرچه فرمائی بجان استاده ام

در زمان معشوق آن مرد نژند

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

موسی عمران همی شد سوی طور

زاهدی را دید در ره غرق نور

گفت ای موسی بگو با کردگار

کآنچه گفتی کرده شد رحمت بیار

بعد از آن چون شد از آنجا دورتر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۹ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عشق لقمان سرخسی زور کرد

سوی صحرا بردش و در شور کرد

شد چو طفلی خرد بر چوبی سوار

کرد چوبی نیز در دست استوار

گفت خواهم شد بجنگ امروز من

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode