گنجور

 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹

 

پنجه‌ام هرگز نرفته بر در کاشانه‌ای

نقش پای من ندیده آستان خانه‌ای

دامن زلف تمنا کی به چنگ آید مرا

نی زبان گفت‌و‌گو و نی اصول شانه‌ای

ساغر خود می‌برم پیش حباب از سادگی

[...]

۱۰ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۰

 

تا تو رفتی انجمن گردید ماتم‌خانه‌ای

شمع افتادست همچون مرده پروانه‌ای

رفتی و بزم مرا یکسر پریشان ساختی

نی صراحی پیش ساقی نی به جا پیمانه‌ای

آمدم چون آفتاب از دست تنهایی به جان

[...]

۷ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۶

 

می‌کشم می هر سحر با می‌پرست تازه‌ای

باده بخشد نشئه دیگر ز دست تازه‌ای

کاکل مشکین به دوش افگنده پیدا شد ز دور

در صف دل‌ها پدید آمد شکست تازه‌ای

همچو نرگس در چمن ساغر به دست ایستاده‌ام

[...]

۵ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷

 

از شکایت دل نمی‌سازد ز ما اندیشه‌ای

آشنای ما بود یار ملامت‌پیشه‌ای

پادشاهی کو ز ملک خود نمی‌گیرد خبر

مرده شیری بود افتاده دور از بیشه‌ای

می‌روم امروز از میخانه با چشم پر آب

[...]

۷ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۹

 

برده دل را از بر من نونهال تازه‌ای

کرده‌ام بیعت به دست خردسال تازه‌ای

کرده دوران آستانم را زیارتگاه خضر

بر سرم تا آمده صاحب‌کمال تازه‌ای

دیده‌ام شمعی که چون پروانه می‌سوزد دلم

[...]

۶ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۰

 

در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه‌ای

خانه‌ام گردیده روشن از چراغ تازه‌ای

غنچه پژمرده امید من گل کرده است

ای نسیم صبحدم دارم دماغ تازه‌ای

سیر گلزار ارم را از نظر افگنده‌ام

[...]

۵ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۱

 

برده در پیری دل از دستم جوان تازه‌ای

بنده خود را خدا دادست جان تازه‌ای

ابرو و مژگان شوخش کار یکدیگر کنند

ترکش او را بود تیر و کمان تازه‌ای

قمریان را طوف گردن فوطه زاری شده

[...]

۹ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی

آمدی و آتشی در خان و مان انداختی

ناوک اندازان چشمت هر طرف در جلوه اند

تا چو ابرو بر سر بازو کمان انداختی

مهربانیها نمودی اول و آخر چو شمع

[...]

۱۰ بیت
سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۲

 

تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد کسی

به که همچون غنچه بر سودای زر افتد کسی

از خبرداری ز من گشتند یاران بی خبر

باخبر باشند از خود بی خبر افتد کسی

دستم از بهر خدا ای عیسی مریم بگیر

[...]

۵ بیت
سیدای نسفی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۲۹