صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰۹
آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشهام
بیستون کان زمرد شد زآب تیشهام
غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشهام
بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشهام
داغ جانسوزی بود هر نقطهای از کلک من
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱۰
بر دل نازک گرانی میکند اندیشهام
سنگ میگردد ز ناسازی پری در شیشهام
خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود
بگذرد گر ناوک او از دل غمپیشهام
نیست یک مو بر تنم بیداغ عالمسوز عشق
[...]

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹
بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ام
سنگ می گردد اگر ریزند می در شیشه ام
برقم و بر خرمن اهل ستم دارم گذر
هر کجا خار مغیلان است باشد بیشه ام
نخل سبزم از کدامین جوی آبم داده اند
[...]

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۴
عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ام
نی به ناخن می کند شیر ژیان را بیشه ام
من که از طفلی نمک پروردهٔ درد توام
همچو سرو آه در دلهاست محکم ریشه ام
فکرم از یاد میان یار نازک گشته است
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۲
بسکه نیرنگت قدح چیدهست در اندیشهام
میکند طاووس فریاد از شکست شیشهام
تخم عجزم در زمین ناامیدی کشتهاند
ناله میبالد به رنگ تار ساز از ریشهام
یک نفس در سینهام بیشور سودای تو نیست
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۳
بیخودی ننهفت اسرار دل غم پیشهام
بوی می آخر صدا شد از شکست شیشهام
دیگ بحر از جوش ننشیند به سرپوش حباب
مهر خاموشیست داغ شورش اندیشهام
در بن هر موی من چندین امل پر میزند
[...]
