گنجور

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

خسروا پیرانه‌سر فیضت جوانی می‏کند

بر امید عفو جان‏بخش گنه‌فرسای تو

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

خسروا پیرانه‌سر فیضت جوانی می‏کند

بر امید عفو جان‏بخش گنه‌فرسای تو

فیض کاشانی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۰۳ - طنبوری

 

گفتمش با ماه طنبوری چرایی کوبکو

گفت آهنگ مخالف شد سخن در پرده گو

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۰۷ - صابون پز

 

شوخ صابون پز که می گویند باشد تند خو

جامه خود بارها شستیم با صابون او

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۵۹ - مارباز

 

گفتمش با مارباز امرد که با من یار شو

ز هر چشمی کرد و گفتا در ره خود راست رو

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۹۴ - کرنایی

 

شوخ کرنایی که باشد تیز چشم و جنگجو

عاشقان را می گریزاند به آواز گلو

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۲

 

بس که سنگینم ز بار غم به راه جست‌و‌جو

همچو سوزن می‌روم در نقش پای خود فرو

درنیابد غیر خود در دیدهٔ یکرنگیم

می‌شوم با آن بت آیینه‌رو چون روبه‌رو

زنده گر دارد دلم از نکهت زلفش چه دور

[...]

جویای تبریزی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

چرخ، فانوس خیال و عالمی حیران درو

مردمان چون صورت فانوس سرگردان در او

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

می‌کشد غیرت مرا غیری اگر آگه شود

زانکه می‌ترسم که از عشق تو باشد آه او

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

چرخ، فانوس خیال و عالمی حیران درو

مردمان چون صورت فانوس سرگردان در او

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

می‌نگنجد در زمین و عرش و کرسی آه آه

جز دل پرخون نمی‌بینیم جایی جای او

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۱ - نغمهٔ خراسانی

 

مانده‌ام حیران که رندی پیش گیرم یا صلاح

چون نمی‌دانم من بی دل چه باشد رأی تو

رضاقلی خان هدایت
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۶ - در مدح قاسم بن الحسن(ع)

 

گفت قاسم دیده گریان که ای جان عمو

با من برگشته کوکب حرف دامادی مگو

گر بود لایق عموجان سخت دارم آرزو

تا به پایت سر نهم در حشر گردم سرخ رو

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۳ - خبر دادن تیمور از انقلاب روس

 

راست می بینم که آشوبی بود در سی و دو

حق همی داند که من آنروز شادم یا که تو

ادیب الممالک
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۴

 

یک سخن از لعل خاموش تو دارم آرزو

جز می وصلت مرا نبود به عالم جستجو

عکس رخسار تو در آیینه دل روبه‌رو

همچو طوطی با رخت پیوسته دادم گفتگو

طغرل احراری
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

خود شبی بزمی بپا کرد از زنان ماهرو

دید یک تن زان میان افکنده چین اندر برو

گفت این از چیست‌؟ گفت ای شهریار کامجو

کرده با من چند گه سبزی فروشی دل نکو

نیز من امشب قرار وصل دادستم بدو

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode