گنجور

عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴ - ناله های من

 

من که هستم زنده دور از دلربای خویشتن

گر برفتم می‌کشد بازم به جای خویشتن

نه مرا در خانه کس راه و نه در مسکنی

می‌توانم بود یکدم در سرای خویشتن

ای که می‌نالی ز عشق یار و جور روزگار

[...]

۷ بیت
عبدالقادر گیلانی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن

خو گرفتم همچو نی با ناله‌های خویشتن

جز غم و دردی که دارد دوستی‌ها با دلم

یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن

من کیم؟ دیوانه‌ای کز جان خریدار غم است

[...]

۸ بیت
مهستی گنجوی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸

 

من نه آن رندم که بنشینم به جای خویشتن

تا نبینم در کنار خود سزای خویشتن

عود را تسلیم باید بود، اگر سوز است و ساز

عاشقان را درد خود باشد دوای خویشتن

من نخواهم گشت روشن ز آتش عشقش چو شمع

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

یا رضای دوست باید یا رضای خویشتن

آشنای او نباید آشنای خویشتن

آتشم بی سوختن چون زندگانی می کنم

تا نسوزم برنمی خیزم ز جای خویشتن

من سزای آتش و از دیده آبم برکنار

[...]

۷ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۷

 

هیچ همدردی نمی‌یابم سزای خویشتن

می‌نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن

۱ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱۷

 

هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن

می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن

از مروت نیست با سنگ جفا راندن مرا

من که در بند گرانم از وفای خویشتن

من کدامین ذره ام تا بی نیازان جهان

[...]

۱۲ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱۸

 

عشق در بند گران است از وفای خویشتن

بید مجنون است خود زنجیر پای خویشتن

از سر این خاکدان هر کس که برخیزد چو سرو

در صف آزادگان باشد لوای خویشتن

داشت حال مهره ششدر دل آزاده ام

[...]

۷ بیت
صائب
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸

 

عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن

زیر تیغ امتحان رفتن به پای خویشتن

تا نگردد خون من در حشر دامن گیر او

اول از قاتل گرفتم خون بهای خویشتن

آخر از دست جفایش چاک کردم سینه را

[...]

۹ بیت
فروغی بسطامی