عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن
زیر تیغ امتحان رفتن به پای خویشتن
تا نگردد خون من در حشر دامن گیر او
اول از قاتل گرفتم خون بهای خویشتن
آخر از دست جفایش چاک کردم سینه را
خود به دست خویشتن دادم سزای خویشتن
تیره شد روزم ز تاثیر دعای نیم شب
بین چهها میبینم از دست دعای خویشتن
کام اگر خواهی ز کام خویش بگذر زان که ما
با رضای او گذشتیم از رضای خویشتن
گر تو با شمشیر روزی بر سرم خواهی گذشت
حاجت دیگر نخواهم از خدای خویشتن
کاش میماندی زمانی بر مراد اهل دل
تا نماند مدعی بر مدعای خویشتن
رشته عمر بلندم سر به کوتاهی نهاد
تا گسستی دستم از زلف رسای خویشتن
عاشق صادق فروغی گر برندش سر به تیغ
رشته الفت نبرد ز آشنای خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عواطف عمیق یک عاشق است که در تلاش است وفاداری و احساسات خود را نسبت به محبوبش حفظ کرده و در برابر مشکلات و آزمایشها مقاوم بماند. شاعر به یادآوری این نکته میپردازد که برای رسیدن به عشق واقعی باید از خودگذشتگی کند و حتی بهای آن را با جان و دل بپردازد. او از درد و رنجهایی که عشق برایش به ارمغان آورده سخن میگوید، و در نهایت، به انزوا و تنهایی ناشی از فراق محبوب اشاره میکند. این شعر به خوبی عمیقترین احساسات انسانی در عشق و وفاداری را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به محبوب خود وفاداریام را نشان دادم و با وجود خطرات، آمادهام که امتحان وفای خود را با پذیرش چالشها به اثبات برسانم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خون من در روز قیامت دامنگیر او نشود، باید ابتدا از قاتل خودم دیهام را بگیرم و حق خود را از او بستانم.
هوش مصنوعی: در نهایت، از شدت ظلم و ستم او به خودم آسیب زدم و با دستان خودم، نتیجه اعمال خود را تجربه کردم.
هوش مصنوعی: شب به دعا و نیایش سپری کردم و حالا که صبح شده، رنگ و بوی زندگیام تغییر کرده است. آثار دعای خودم را میبینم و متوجه میشوم که تأثیر آن چقدر عمیق و قابل توجه بوده است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دستیابی به خواستههایت هستی، باید از خواستههای خودت بگذری؛ زیرا ما از خواستههای خود برای رضایت او عبور کردهایم.
هوش مصنوعی: اگر روزی با شمشیر تو بر من بیفتی، دیگر هیچ خواستهای از خداوند نخواهم داشت.
هوش مصنوعی: ای کاش که تو مدتی در کنار اهل دل میماندی تا دیگران نتوانند ادعای خود را به ما تحمیل کنند.
هوش مصنوعی: عمر طولانی من به سرعت به پایان رسید و زمانی که از زیبایی و جذابیت خودم جدا شدم، زندگیام نیز به پایان آمد.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی همیشه از دوستی و رابطهاش دفاع میکند و اگر در شرایط سخت قرار بگیرد، هیچگاه در برابر درد و رنجی که ممکن است از طرف آشنایانش به او برسد، تسلیم نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من که هستم زنده دور از دلربای خویشتن
گر برفتم میکشد بازم به جای خویشتن
نه مرا در خانه کس راه و نه در مسکنی
میتوانم بود یکدم در سرای خویشتن
ای که مینالی ز عشق یار و جور روزگار
[...]
در فغانم از دل دیرآشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با نالههای خویشتن
جز غم و دردی که دارد دوستیها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کیم؟ دیوانهای کز جان خریدار غم است
[...]
من نه آن رندم که بنشینم به جای خویشتن
تا نبینم در کنار خود سزای خویشتن
عود را تسلیم باید بود، اگر سوز است و ساز
عاشقان را درد خود باشد دوای خویشتن
من نخواهم گشت روشن ز آتش عشقش چو شمع
[...]
هیچ همدردی نمییابم سزای خویشتن
مینهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن
یا رضای دوست باید یا رضای خویشتن
آشنای او نباید آشنای خویشتن
آتشم بی سوختن چون زندگانی می کنم
تا نسوزم برنمی خیزم ز جای خویشتن
من سزای آتش و از دیده آبم برکنار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.