گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

نه بشکوهد ز پیگار و ز لشکر

نه بفریبد به دینار و به گوهر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

نهانی گفت با دیگر برادر

مرا با ویس چاره چیست بنگر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

به هر خونی که ما ریزیم ایدر

گرفتاری ترا باشد در آن سر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

یکی کشتی پر از رخشنده گوهر

مرو را کرده از یاقوت لنگر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

پر از اخگر یکی سیمینه مجمر

پر از گوهر یکی شاهانه افسر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را

 

یکی را سنگ بر دل خاک بر سر

یکی را جام بر کف دوست در بر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

چو آن دزدی که دارد چشم یکسر

بدان جایی که باشد درجِ گوهر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

جوابش داد ویس ماه پیکر

که گفتار تو جون تخمی است بی بر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

چه بالا و چه پهنا زان سمن بر

سرا پا هر دو چون دو یار درخور

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

هنوزش بود خنده همچو شکر

وزان شکر فروبارنده گوهر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

چنو خورشید چهر و ماه پیکر

چنو بانو نژاد و شاه گوهر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

بدان زاده‌ست پنداری ز مادر

که آتش برکشد از گفت کشور

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۲۵
sunny dark_mode