گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

روایت است که اندر مدینه اطهر

رسید یک عربی از پی سئوال از بر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

به درگهش پی خدمت نموده بود مقر

رسیده بود به فخرش به عرش اعظم سر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

که از حکایت شیر و سفینه یاد آور

که در جزیره به حفظ سفینه بست کمر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۶ - سئوال از ملک الموت

 

نبود ورد زبانش به غیر نام پدر

غذای روز شبش اشک چشم و لخت جگر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

همان بشیر که آورد در مدینه خبر

ز حال اهل و عیال حسین تشنه جگر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

نشسته بود نصاری به روی کرسی زر

ستاده بر سر پا عابدین بی‌یاور

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

 

شدم چو وارد اشم خراب ای مادر

خرابه منزل ما بود و خاک ره بستر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

 

بس است (صامت) افسرده زین عزا بگذر

که از سرکش دو چشمت سیاه شد دفتر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

برای کشتن آن بی‌معین تشنه جگر

گرفته آن سگ بی‌آبرو به کف خنجر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

گرفته حجت کبرای شاه تشنه جگر

به روی دست سر پر ز خون علی اصغر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

چنین به فاطمه آید خطاب از داور

نمی‌کنم به ثواب و عقاب خلق نظر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

مهیمنا به جلال شفیعه محشر

ببخش و عفو کن از امتان پیغمبر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

کشید صوت اذان قاسم حزین ز جگر

اقامه گفت علی اکبر از برای پدر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

روایت است که چون از وطن نمود سفر

به سوی کرببلا آن امام تشنه جگر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

حکایت دل پر خون خویش سرتاسر

نوشته بود در آن نامه از برای پدر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

نوشته بود در آن نامه کای جناب پدر

نموده‌ای ز چه از این علیله قطع نظر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

به حق اکبر در خون طپیده بی‌سر

مکن ز جانب این روسیاه قطع نظر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

نمود عرض ملک با جناب پیغمبر

که ای ز جمله کونین بهتر و مهتر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

کنی به تخت شفاعت چو جا تو ای سرور

به رستخیز قیامت به عرصه محشر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

به غیر برگ دگر کس از او ندید ثمر

از این مقدمه بگذشت روزگار دگر

صامت بروجردی
 
 
۱
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
sunny dark_mode