گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت رازجویی موسی از ابلیس

 

چون بدید ابلیس را موسی به راه

گشت از ابلیس موسی رمزخواه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

 

گرچه اندک چیزت آمد بند راه

چه به کوهی بازمانی چه به کاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت صوفیی که هرگاه جامه می‌شست باران می‌آمد

 

صوفیی چون جامه شستی گاه گاه

میغ کردی جملهٔ عالم سیاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محتسبی که مستی را میزد و گفتار آن مست

 

زانک کز نام حرام این جایگاه

مستی آوردی و افکندی ز راه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محتسبی که مستی را میزد و گفتار آن مست

 

دیگری گفتش که ای سرهنگ راه

زو چه خواهم گر رسم آن جایگاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » نارضا بودن ایاز از اینکه محمود سلطنت را به او داد

 

هرکه آن بشنود از خیل و سپاه

جمله را شد چشم از آن غیرت سیاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا

 

چون زلیخا زو شنود آن بار آه

گفت بس، کین آه بود از جایگاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی که از نبی اجازهٔ نماز بر مصلایی گرفت

 

دیگری گفتش که‌ای دارای راه

دیدهٔ ما شد درین وادی سیاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم

 

حق تعالی گفتش ای جاسوس راه

تو به سر در دیدنی این جایگاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم

 

زانک خفیه نیست بیرون از سپاه

هر کجا گنجی که بنهد پادشاه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت شبلی که گاه مردن زنار بسته بود

 

گر تفاوت باشدت از دست شاه

سنگ با گوهر نه‌ای تو مرد راه

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۳۰
sunny dark_mode