تو گر نتوانی ای مسکین چنین رفت

چگونه خواهی اندر آن زمین رفت

قلم اندر ازل بر من چنین رفت

همه اندر برت عین الیقین رفت

تا بکرد آن خانه را در وی نرفت

واندرین خانه به جز آن حی نرفت

بهر جانب که مردم بر زمین رفت

همه بر فرش دیباهای چین رفت

ترا که از پی دنیا ز دل غم دین رفت

ز مال چندان ماند و ز عمر چندین رفت

برای دنیی فانی ز دست دادی دین

نکرد دنیا با تو بقا ولی دین رفت

چراغ فکر برافروز و در ضمیر ببین

[...]

به کندی تیرش از کوه برین رفت

زمین بشکافت در زیر زمین رفت

هزار افسوس کز بیداد گردون

ز دنیا قدوهٔ اهل زمین رفت

امام و مقتدای اهل دین شد

سر و سر حلقهٔ اهل یقین رفت

فلک برد از جهان حاجی حسن را

[...]