عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
از همه درها گدائی میکنی
تا زمانی پادشاهی میکنی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
ای که تو از جاه ظلمی میکُنی
دانک بهر خویش چاهی میکَنی
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶
ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
گرنه این دم فکر برگی میکنی کی میکنی
من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم
بند بندم گر به تیغ قهر چون نی میکنی
آنچه در دل بردن از لطف دمادم میکنند
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷
محتشم چون عمر صرف خدمت وی میکنی
پادشاهی گر نکردی این زمان کی میکنی
توسن عمر آن جهانپیما ستور باد پا
یک جهان طی میکند چون بادپا هی میکنی
سختی راه محبت را دلیل این بس که تو
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی
مینوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی
راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵
اولین گام ار سمند عقل را پی میکنی
وادی بی منتهای عشق را طی میکنی
ما به دور چشم مستت فارغ از میخانهایم
کز نگاهی کار صد پیمانهٔ می میکنی
روز محشر هم نمیآیی به دیوان حساب
[...]