همی درکشیدی به دم ژنده پیل

وزو خاستی موج دریای نیل

به دیبا بیاراسته پشت پیل

همی تافت آن لشکر از چند میل

که اکنونش خوانی همی اردبیل

که قیصر بدو دارد از داد میل

وز ارمینیه تا در اردبیل

بپیمود بینادل و بوم گیل

ز دریای هندوستان تا دو میل

درم بود با هدیه و اسب و پیل

ز جوشن سواران وز گرد پیل

زمین شد به کردار دریای نیل

همی برشد آوازشان بر دو میل

به پیش سپاه اندرون کوس و پیل

ز خاشاک ناچیز تا شیر و پیل

ز گرد پی مور تا رود نیل

بدیبا بیاراسته پشت پیل

بدو تخت پیروزه هم رنگ نیل

به بالای سروست و هم زور پیل

به بخشندگی همچو دریای نیل

دولشکر کشیدند صف بر دو میل

دو شاه سرافراز بر پشت پیل

سپاه ایستاده چنین بر دومیل

ز آورد مردان و پیکار پیل

نگه کرد طلخند از پشت پیل

زمین دید برسان دریای نیل

سواری فرستاد تا پشت پیل

بگردد بجوید همه میل میل

سپهبد فرود آمد از پشت پیل

پیاده همی‌رفت گریان دو میل

همی دیده‌بان بنگرید از دو میل

که بیند مگر تاج طلخند و پیل

ابر دست شاه از دو رویه دو پیل

ز پیلان شده گرد همرنگ نیل

سه خانه برفتی سرافراز پیل

بدیدی همه رزم گه از دو میل

همه کوس بر کوههٔ ژنده پیل

ببستند و شد روی گیتی چونیل

سپاهی بد از بردع و اردبیل

همی‌رفت با نامور خیل خیل