اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹
شاهد من در جهان نظیر ندارد
بوی سر زلف او عبیر ندارد
سرو بدین قد خوش خرام نروید
ماه چنان طلعت منیر ندارد
ابروی همچون کمان بسیست ولیکن
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۸
گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندارد
گذشت از همه عالم و زین گزیر ندارد
نکرد گوشه ابرو بسوی گوشه نشینان
کمان ابروی او میل گوشه گیر ندارد
چو غنچه این دل نازک درون پرده دلهاست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷
عشقت غمی از چاره و تدبیر ندارد
در گرمی تب مروحه تأثیر ندارد
گفتی قفس عقل حصاریست ز آهن
دیوانه مگر خانه زنجیر ندارد
مانند صدف رجعت معموری ما رفت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۷
دل راه در آن زلف گرهگیر ندارد
دیوانهٔ ما طالع زنجیر ندارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵۰
دل بردن ما اینهمه تدبیر ندارد
این راه سبک حاجت شبگیر ندارد
در هر دو جهان کیست کز او شرم کند عشق
نقاش حیا از رخ تصویر ندارد
اطوار من از دایره عقل برون است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵۱
دل راه در آن زلف گرهگیر ندارد
دیوانه ما طالع زنجیر ندارد
مژگان بلند تو رساتر ز نگاه است
حاجت به پر عاریه این تیر ندارد
در دیده آن کس که به معنی نبرد راه
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد
این حرف پریشان شده تعبیر ندارد
از بسکه اساسش ز ته کار خراب است
ویرانهٔ ما طاقت تعمیر ندارد
ابروی تو خوش سخت کمانی است که چون او
[...]