×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۲ - در مدح شمس السلاطین علاء الدنیا و الدین
به نیرنگ و هنجار اسیرش کنند
چو در تابد آماج تیرش کنند
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
شد دلم دیوانه وقت آمد که تدبیرش کنند
زان سر زلف مسلسل فکر زنجیرش کنند
شاهد خالی ز صورت کی تواند دل ربود
تا نه بر شکل نگاری چون تو تصویرش کنند
کی بود روی نهفتن قصه شوق تو را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۲
نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند
ساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند
چون شرر از سنگ آسان است بیرون آمدن
وای بر آن کس که از حیرت زمین گیرش کنند
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۹
نقشبندان زآب و رنگ و گل چو تصویرش کنند
پیچ و تاب جوهر جان صرف تحریرش کنند
قصر دل از پستی همت خراب افتاده است
صاحب اقبال آن مردان که تعمیرش کنند
جان آزاد آخر از قید بدن گردد رها
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۷۳ - اذن رزم خواستن حضرت عباس از امام علیه السلام و گفتگوی ایشان
تو چون کشته گشتی اسیرش کنند
به بند ستم دستگیرش کنند