×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۲
سبزه ها نو می دمد بیرون رویم
مست در صحرای میناگون رویم
دوستان مستند و باران می چکد
همچنان خیزان فرا بیرون رویم
مطرب و می گر چه موجود است، لیکن
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۵۸ - ندبه حکیم دوم
به روزی کزین ورطه بیرون رویم
دل و دیده زین درد پر خون رویم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹۳
برخیز تا به عالم بی چند و چون رویم
از خود به تازیانه آهی برون رویم
بیرون کنیم رخت گل آلود جسم را
سر پا برهنه بر فلک آبگون رویم
از فیل بند چرخ برآییم، تا به کی
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹
دل به من گوید ز غم کز شهر در هامون رویم
من بدوگویم بیا تا زاینجهان بیرون رویم
هر دوحیرانیم وسرگران به کارخویشتن
راه دور و پای لنگ وتوشه ای نه چون رویم
نیست چون پائی به زانو ره رویم وخون دل
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۳۹ - گریختن شمر پلید با سنان انس و پانزده نفر
بتازید کز کوفه بیرون رویم
به زنهار مصعب هم ایدون رویم