گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶

 

عشقت خبر ز عالم بیهوشی آورد

اهل صلاح را به قدح نوشی آورد

رخسار تو که توبه صد پارسا شکست

نزدیک شد که رو به سیه پوشی آورد

شوق تو شحنه ایست که سلطان عقل را

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد

شب را و روز را به هم آغوشی آورد

لعلت به خط سبز چو ساقی شود به بزم

خضر و مسیح را به قدح نوشی اورد

بیخود شدم ز لعل تو آری همین بود

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

نظاره جمال تو بیهوشی آورد

وز یاد هر که جز تو فراموشی آورد

در دل شکست ناوک آهم چه حاجت است

کز خط رخ تو رسم زره پوشی آورد

نبود بغیر عشق هنر چون کشی نقاب

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

خط تو خضر را به سیه پوشی آورد

لعلت مسیح را به قدح نوشی آورد

هستم همه خطا را چه کنم گرنه لطف تو

آیین عفو و رسم خطاپوشی آورد

ترسم چنین که شیفته دشمنان شدی

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹ - تتبع میر

 

بوی شراب عشق تو بیهوشی آورد

رنگش ز رنگ عقل فراموشی آورد

باشد تکلم تو زبان بند اهل عشق

کش استماع مایه خاموشی آورد

لعلت عجب می است که کیفیتش به دل

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۰

 

مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد

دوری ست نشأه ای که فراموشی آورد

رازی ست راز عشق که با هم دو گوش را

همچون کمان حلقه به سرگوشی آورد

از ناله در خمار به تنگ آمدم، کجاست

[...]

سلیم تهرانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد

وصل تو آن شراب که بیهوشی آورد

بر هر زبانی آورد از من حکایتی

نامم که بر زبان تو خاموشی آورد

با کس منوش باده و گر پند بشنوی

[...]

سحاب اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

دیدن جمال خوب تو خاموشی آورد

یا در رخت ز غیر فراموشی آورد

دهشت فزود فرط تجلی کلیم را

آری جلال حق همه مدهوشی آورد

ریحان زگلستان بدمد خوش عذاریار

[...]

رضاقلی خان هدایت