ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
ساقیا موسم آنست که می نوش کنیم
محنت گردش ایام فراموش کنیم
خیز چون در چمن افتاد ز بلبل غلغل
قلقل بلبله را یک نفسی گوش کنیم
دوستکامی همه با یار کلهدار خوریم
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۷
یکجرعه ز جام لبش ار نوش کنیم
غمهای جهان جمله فراموش کنیم
گر جنگ کند باز خوشم آید ازو
تا وقت صفا دست در اغوش کنیم
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
پس همان به که ما خموش کنیم
بنهان جام عشق نوش کنیم
عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح خواجه رکنالدین عمیدالملک وزیر
وقت آنست دگر باره که می نوش کنیم
روزه و وتر و تراویح فراموش کنیم
پایکوبان ز در صومعه بیرون آئیم
دست با شاهد سرمست در آغوش کنیم
سر چو گل در قدم لاله رخان اندازیم
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶
نوبهارست، بیا، تا قدحی نوش کنیم
باشد این محنت ایام فراموش کنیم
ساقیا، هوش و خرد تفرقه خاطر ماست
باده پیش آر، که ترک خرد و هوش کنیم
حد ما نیست که پیش تو بگوییم سخن
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم
بکوی میکده مانند خم، خروش کنیم
برای محکم و بخت جوان و عزم درست
ز دست پیر مغان جام باده نوش کنیم
هر آنچه حضرت پیر مغان بفرماید
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴
ساقی آن میبقدح کن که چو ما نوش کنیم
هر چه جز دوست بود جمله فراموش کنیم
آتش افروخته غم یکقدح آب عنب آر
تا که این آتش افروخته خاموش کنیم
خرد و هوش بود مایهٔ غم خوردن ما
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰ - خون سیاووش
هر سحر یاد کز آن زلف و بناگوش کنیم
روز خود با شب غم دست در آغوش کنیم
بلبلانیم که گر لب بگشائیم ای گل
همه آفاق در اوصاف تو مدهوش کنیم
شب هجران چو شود صبح و برآید خورشید
[...]