گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵

 

نشستنش با غرم و آهو بود

ز آزار مردم به یکسو بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱

 

کسی را کجا پر ز آهو بود

روانش ز بیشی به نیرو بود

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

هنرها ز بخت بد آهو بود

ز بخت آوران زشت نیکو بود

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

سخن های دانا که نیکو بود

برد هر کسی باز با او بود

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

به دیدار باید که نیکو بود

کجا پرده روی کار او بود

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۱ - پند دادن گرشاسب نریمان را

 

سپیدی به زر اندر آهو بود

اگرچند در سیم نیکو بود

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن

 

بداندیش و بیکار و بدخو بود

بدان شور و آن کین نه نیکو بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن

 

کند بد گمانش که نیکو بود

چه نیکی کند هرکه بدخو بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

سرانجام پیری چو نیکو بود

همه زندگانی بی آهو بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۲۴ - آگاه شدن کوش از پیروزی آتبین

 

بدو گفت دشمن بنیرو بود

که دو سال دارای چین او بود

ایرانشان
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۶۵

 

چون نیک بدیدم آن نکو بود

او و من و پیر هر سه او بود

عین‌القضات همدانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

چو شاپور آمد آن جا سبزه نو بود

ریاحین را شقایق پیش رو بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۲ - خردنامه سقراط

 

سخن را که گوینده بد گو بود

نه نیکو بود گرچه نیکو بود

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

هم درو، هم زو و هم با او بود

هم برون از هرسه این نیکو بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز

 

چو لعنت خلعت درگاه او بود

چو زان درگاه بود او را نکو بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی

 

مگر جائی جوانی گرم رَو بود

که او نو بود و جانش نیز نو بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم

 

که داند تا دران منصب که او بود

چنان عالی چرا اینجا فرو بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام

 

سه نور بس قوی را چارم او بود

برای آن همه چیزش نکو بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

دلش چون مرغ وحشی در غلو بود

صفیر مرغ، بازش آرزو بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چنان آن چشمهٔ روشن نکو بود

که گفتی چشمهٔ خورشید او بود

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶