عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
اقتدا گر تو به کفر من کنی
با من این دم دست در گردن کنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
دخترت را در نکاح من کنی
خانهٔ خود را بدین روشن کنی
عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
چون جوال این شیوه پرارزن کنی
بامن آنگه دست در گردن کنی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۶ - ایضاً له
ای صاحبی که گر بمثل رای باشدت
بر بام قدر خود زفلک نردبان کنی
هردم گشاد نامۀ صبح از برقبا
گردون برآورد که تو بر وی نشان کنی
می نازد از تو جان بزرگیّ و بر حقست
[...]
حکیم نزاری » ادبنامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱
شَرَه را به تدریج ساکن کنی
ولایت ازین قوم ایمن کنی
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۳ - بیتاب شدن سام در زندان
همه کار دشوار آسان کنی
ولی عالمی را دگرگون کنی
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۷۵
[چه] موجب است که با ما بجز جفا نکنی؟
چه دیده ای که نگاهی به سوی [ما] نکنی؟
به زیر سایه زلف تو آمدم زنهار!
که همچو ذرّه سراسیمه ام رها نکنی
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۳
خانهٔ تاریک اگر روشن کنی
خلوت خود چون سرای من کنی
گر بیایی یوسف گل پیرهن
کی سخن با ما ز پیراهن کنی
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۷
خانهٔ تاریک اگر روشن کنی
خلوت خود چون سرای من کنی
گر بیابی یوسف گل پیرهن
کی سخن با ما ز پیراهن کنی
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸
بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی
خوش است عهد چنین آه اگر وفا نکنی
منم نشانه تیر تو ای کمان ابرو
نظر بغیر مینداز تا خطا نکنی
چو شاه ملک ملاحت تویی روا نبود
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا
پشت این آیینه سوی تن کنی
روی آن بر وادی ایمن کنی