مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۹
بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر دل چو آهن کردهای
نی چراغ عشرت ما را مکش
در چراغ ما تو روغن کردهای
الله الله کاین جهان از روی خود
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷۹
ای که چشم من به روی خویش روشن کردهای
اندر آخوش خوش کزان رو خانه گلشن کردهای
صد دل ویران است در هر تار پیراهن ترا
تو، چنین نازک، چه تار است اینکه بر تن کردهای؟
تو همه تن مایه شادی و جانم پر ز غم
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵
گر دل فنا شد راضیام، کارامِ در جان کردهای
معمور دار این خانه را، کاین بقعه ویران کردهای
یک روز در صبح ازل، برقع ز رویت باز شد
هر ذرهای را در هوا، خورشید تابان کردهای
هرکس که میبیند تو را، جان را روانی میدهد
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۳۵ - به یکی از دوستان نگاشته
بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده ای
زیب را پیرایه بر نسرین ز سوسن کرده ای
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۹
بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده ای
زیب را پیرایه بر نسرین ز سوسن کرده ای
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۷
بر پرند ساده مشک سوده خرمن کردهای
زیب را پیرایه بر نسرین ز سوسن کردهای
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا
یا گلستان را شبیخون کرده ای
غارت عطر گلستان کرده ای