نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
آگه از زخمم نگشتی ای شکار افکن دریغ
غافل از ضیدم گذشتی از تو آه، از من دریغ
بی خبر بگذشتی ای برق جهانسوز از برم
بود در راهت بامیدی مرا خرمن، دریغ
در میان دیده بودی نی کنار جویبار
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶
یار رقیب شد به فسون یار من دریغ
جبرئیل گشت هم نفس اهرمن دریغ
ای مدعی که جان تو باشد به تن دریغ
یار است با تو یار من از یار من دریغ
عمری گذشت و یوسف من از وفا نکرد
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۳
غلطان به خون و خاک تو را پارهتن دریغ
عریان ستاده بر سر نعش تو من دریغ
مقطوع از برادر و خواهر غریب من
ممنوع از اعانت فرزند و زن دریغ
بالقطع از کشاکش غم کردمی قبا
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۳
غلطان به خون و خاک تو را پارهتن دریغ
عریان ستاده بر سر نعش تو من دریغ
مقطوع از برادر و خواهر غریب من
ممنوع از اعانت فرزند و زن دریغ
بالقطع از کشاکش غم کردمی قبا
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۸۱
جسمی که جامه زیبدش از یاسمن دریغ
در خاک و خون فتاده چو گل بی کفن دریغ
جای سیه به سوگ جوانان خویش دوخت
ثوب گلی ز خون گلو بر بدن دریغ
نوشین لبان نورس ناکام نینوا
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹
چشم بر صیدم نیفکند آنشکار افکن دریغ
در خور شاهین چشم او نبودم من دریغ
یکدمی نستاد تا بیند که چونسوزم بخویش
آنکه زد بر آتش افسرده ام دامن دریغ
تند چون ابراز سر من دوش بگذشت و نگفت
[...]