از آن حقه که جز مرهم نیاید

بده زانکو به دادن کم نیاید

گنج تو به بذل کم نیاید

وز گنج کس این کرم نیاید

حسن تو به گفت هم نیاید

نقش تو ز هر قلم نیاید

عیسی شده مگر که جانها

در دام تو جز به دم نیاید

جز بهر نظاره تو خورشید

[...]

درین راه از چنین سر کم نیاید

که دریا بیش یک شبنم نیاید

ترا گر گل نباشد غم نیاید

سپاهان را ز یک گل کم نیاید

چو چشم من ز خون در هم نیاید

ز بی‌خوابیم هرگز کم نیاید

اگر امروز آن بتم همدم نیاید

نصیب جان من جز غم نیاید

نیامد دوش و جانم بر لب آمد

ز بیم آنکه امشب هم نیاید

اگر چه وعده داد و خورد سوگند

[...]