گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷

 

غیر حق را می‌دهی ره در حریمِ دل چرا؟

می‌کِشی بر صفحهٔ هستی خطِ باطل چرا

از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست

زادِ راهی بر نمی‌داری ازین منزل چرا

هست چون جان، چار‌دیوارِ عناصر گو مباش

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا

می‌کنی ای دانه استعداد را باطل چرا

دل ازین منزل به جای زاد بردار و برو

کار آسانست بر خود می‌کنی مشکل چرا

چون دلم خون کرد منع گریه از یاری نبود

[...]

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

این قدر طول امل ره میدهی در دل چرا

مصحف خود را این خط میکنی باطل چرا؟

عیش دنیا احتلام خواب غفلت بیش نیست

از خیالی این قدر آلودگی ای دل چرا

از محیط آرزو بگذر نفس تا میوزد

[...]

واعظ قزوینی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵

 

می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا

زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا

خاطر خود را به دنیا می کنی مایل چرا

غیر حق را می دهی جا در حریم دل چرا

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸

 

پرتو آهی ز جیبت‌گل نکرد ای دل چرا

همچو شمع‌کشته‌بی‌نوری درین‌محفل چرا

مشت‌خون خود چوگل باید به‌روی خویش ریخت

بی‌ادب آلوده‌سازی دامن قاتل چرا

خاک صد صحرا زدی آب از عرقهای تلاش

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹

 

خار غفلت می‌نشانی در ریاض دل چرا

می‌نمایی چشم حق بین را ره باطل چرا

مرغ لاهوتی چه محبوس طبایع مانده‌ای

شاهباز قدسی و بر جیفه‌ای مایل چرا

بحرتوفان جوشی وپرواز شوخی موج‌تست

[...]

بیدل دهلوی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

جوهر قدسی، نهفته رخ در آب و گل چرا

مرغ روحانی، بتیغ دیو و دد بسمل چرا

قلب مومن عرش رحمن است و منزلگاه حق

خیل شیطان را بناحق ره در این منزل چرا

محفل قدس و مقام انس و مرآت شهود

[...]

میرزا حبیب خراسانی