×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
به یک حمله از جایشان بگسلد
چو بگسستشان بر زمین کی هلد
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳۴- سورة سبا- مکیة » ۴ - النوبة الثالثة
یا جامع الشمل و الاحشآء و الکبد
یا لیت امّک لم تحبل و لم تلد
تهدی الی عرصة الموتی علی عجل
مودّع الاهل و الاحباب و الولد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۹
اجری ده ارواحی و سلطان ابد
گرچه بلقب بهاء دینی و ولد
بگذار که ساغر وفا در شکند
چون شیشه شکست پای مستان بخلد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل
شیرخواره چون ز دایه بسکلد
لوتخواره شد مرورا میهلد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۳ - جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس
علت آید تا بدن را بسکلد
تا عناصر همدگر را وا هلد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۰ - دوم بار آمدن روبه بر این خر گریخته تا باز بفریبدش
از پی هر آدمی او نسکلد
خو و طبع زشت خود او کی هلد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۷ - قصهٔ احد احد گفتن بلال در حر حجاز از محبت مصطفی علیهالسلام در آن چاشتگاهها کی خواجهاش از تعصب جهودی به شاخ خارش میزد پیش آفتاب حجاز و از زخم خون از تن بلال برمیجوشید ازو احد احد میجست بیقصد او چنانک از دردمندان دیگر ناله جهد بیقصد زیرا از درد عشق ممتلی بود اهتمام دفع درد خار را مدخل نبود همچون سحرهٔ فرعون و جرجیس و غیر هم لایعد و لا یحصی
گر زنی در شاخ دستی کی هلد
هر کجا پیوند سازی بسکلد
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۶۹ - تعزیت گفتن حکیم دوم
به پایش اگر نیش خاری خلد
ز شاخ رضا دست دل بگسلد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۲
عشقت که زغم رشته جانم گسلد
هرگز نفسی بحال خویشم نهلد
هر چند که سر بسر جهان خار غمست
خاری ندمد که در دل من نخلد