سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۰ - حکایة فی اصحاب الفغلة
بد و نیک فلک همه تلفست
که هبوطش برابر شرفست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
آن بیابان که گرد این طرفست
دیو لاخی مهول و بی علفست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹
آن پیش روی که جان او پیش صف است
داند که تو بحری و جهان همچو کفست
بیدف و نیی، رقص کند عاشق تو
امشب چه کند که هر طرف نای و دفست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
باز میگشتم که او خود واقفست
زین قضا راضیست مردی عارفست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیببین
او روانست و تو گویی واقفست
او دوانست و تو گویی عاکفست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۸ - پرسیدن پادشاه قاصدا ایاز را کی چندین غم و شادی با چارق و پوستین کی جمادست میگویی تا ایاز را در سخن آورد
چارقت ربع کدامین آصفست
پوستین گویی که کرتهٔ یوسفست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن
جان شرع و جان تقوی عارفست
معرفت محصول زهد سالفست
بابافغانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست
تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست
گوهر بحر سخن مدحت شاه نجفست
والی ملک عرب سرور اشراف قریش
آنکه تشریف قدومش دو جهان را شرفست
شمع جمعست چو در گوشه ی محراب دعاست
[...]
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۶ - در منقبت حضرت شاه اولیا علیهالسلام
تا نجف به هر گوهرش صدفست
ریگ صحرای او در نجفست
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۰
این عطش رمزست و عارف، واقفست
سر حقست این وعشقش کاشفست
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۸
حواسم همچنان بر باده صَرفَست
که گویی قاضیم وین مالِ وَقفَست
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲
آن سینه که تیر ترا هدفست
گنجینۀ معرفت و شرفست
دل گوهر نُه صدفست آری
گر گوهر عشق ترا صدفست
آن سر که نرفته بچو کانت
[...]