×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۱
گل باغ فضلم زلال میم ده
گر امید داری که بشکفته باشم
چنان ساز کامشب ز می مست و طافح
به عزم صبوح دگر خفته باشم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
هنوز از بیزبانی خفته باشم
ز صد شکرت یکی ناگفته باشم
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳
خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته باشم
چون بشکفد سحر گل منهم شکفته باشم
عمرم به پند او شد صرف و نشد که یکره
از من شنیده باشد پندی که گفته باشم
خوش آنکه آیم از پی ز آن ره که رفته باشی
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
خاک درت به مژگان خوش آنکه رُفته باشم
در زیر سر نهاده خشتی و خفته باشم
خاص تو کرده ام دل کاوش کنش بمژگان
دراین خرابه گنجی شاید نهفته باشم
عشق تو کردم اظهار شد رنجه طبع اغیار
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱
خوش آنکه از غم دل، حرفیش گفته باشم؛
حرفیش گفته باشم، حرفی شنفته باشم
خواهم ز بخت بیدار، روز و شبی که با یار
تا شب نشسته باشم، تا روز خفته باشم
چون میکشیم باری، جرمم بپرس؛ شاید
[...]
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۳۶ - خطاب به مقرب الخاقان محمدخان امیر نظام
هنوز از بی زبانی خفته باشم
ز صد شکرش یکی ناگفته باشم