×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵
تا دیدهام آن سیب خوش دوست فریب
کو بر لب نوشین تو میزد آسیب
اندیشهٔ آن خود از دلم برد شکیب
تا از چه گرفت جای شفتالو سیب
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۳ - در مدح نظامالملک ابونصر محمّدبن عبدالحمیدالمستوفی
به گه ضبط مال و عقد حسیب
ساحران را زند به علم آسیب
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
مگر آمد بدان سیب تو آسیب
برون افتاد ناگه دانه سیب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۷ - حکایت آن شخص کی از ترس خویشتن را در خانهای انداخت رخ زرد چون زعفران لبها کبود چون نیل دست لرزان چون برگ درخت خداوند خانه پرسید کی خیرست چه واقعه است گفت بیرون خر میگیرند به سخره گفت مبارک خر میگیرند تو خر نیستی چه میترسی گفت خر به جد میگیرند تمییز برخاسته است امروز ترسم کی مرا خر گیرند
از انار و از ترنج و شاخ سیب
وز شراب و شاهدان بیحسیب
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۶ - التمثیل
زان کشیده است پوست بر به و سیب
تا کند دفع تلخی و آسیب
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۲ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین
وگر از غبغبم در بوستان سیب
به جان دارد هزاران رنج و آسیب