گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷

 

همی شهر ترکان تو را بس نبود

چو باب تو اندر جهان کس نبود

فردوسی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج

 

آندم که چرخ را سوی من دسترس نبود

چشم بد سپهر حرون در سپس نبود

و اندر طواف بیهده در کوی کودکی

خوف اذای شحنه و بیم عسس نبود

وقتی که می چکید زلب شیر کودکی

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج

 

آندم که چرخ را سوی من دسترس نبود

چشم بد سپهر حرون در سپس نبود

حمیدالدین بلخی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۳۶ - الخوف

 

او را که همه ملک جهان بس نبود

می دان به یقین کز هرِ خس نبود

کوته نظری مکن سخن کوته کن

معشوق جهان عاشق هر کس نبود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۷ - در جلوات حال شخص بعد از ولادت

 

وگرش در سر این هوس نبود

به معانیش دسترس نبود

اوحدی
 

ناصر بخارایی » مثنوی هدایت‌نامه » ۵- در نعت سیدالمرسلین علیه‌السلام

 

گرفتار دنیا چو هر کس نبود

به بادی پریشان چو هر خس نبود

ناصر بخارایی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

دردا که وصل یار به جز یک نفس نبود

یک جرعه از وصال چشیدیم و بس نبود

شد درد دل فزون که به عیسی دمی چنان

دل خسته‌ای چنین دو نفس هم نفس نبود

بختم ز وصل یک دمه آن مرهمی که ساخت

[...]

محتشم کاشانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

تاجان دهم زرشک بمن سر گران شدی

با غیر مهربانیت ای شوخ بس نبود

آیا کدام دلشده دنبال محمل است

امشب که این اثر بفغان جرس نبود

دادیم از جفای تو داد فغان بسی

[...]

نشاط اصفهانی