گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۵ - نکبت جهان

 

اگر شلواربند مادر تو

چو بند سفره تو بسته بودی،

نزایید آن جلب تو قلتبان را

جهان از نکبت تو رَسته بودی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام

 

اگر او نیز با این خسته بودی

بخوان با من بهم بنشسته بودی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا

 

بسی در شوق او بنشسته بودی

که او را عاشقی پیوسته بودی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۱ - المقاله الخامس عشر

 

تو تا بودی ز دنیا خسته بودی

بهر ره جان کنی پیوسته بودی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ولی چون رهگذر بربسته بودی

امیدش منقطع پیوسته بودی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۰ - در صفت دف

 

بهر پرده رهش پیوسته بودی

ولکین پردهٔ او بسته بودی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۵ - رزم خسرو با شاپور

 

چنان برجش بمه پیوسته بودی

که مه را در شدن ره بسته بودی

عطار
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۳

 

دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی

خورشید چاشتگه را رونق شکسته بودی

خوش آنکه با خیالت شب چشم بسته بودم

چون چشم باز کردم پیشم نشسته بودی

حاسد ز بخت وارون گرچه نشست در خون

[...]

جامی