گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

تا مگر جوهر فتد دردست شان

این چنین صیدی فتد در شستشان

عطار
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷

 

این دلبران که می‌کشدم چشم مستشان

کس را خبر نشد که، چه دیدم ز دستشان؟

بر ما در بلا و غم و غصه بر گشاد

آن کس که نقش زلف و لب و چهره بستشان

در خون کنند چون بنماییم حال دل

[...]

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

در تابم از دو هندوی آتش پرستشان

کز دست رفت دنیی و دینم ز دستشان

از مشک سوده سلسله بر مه نهاده اند

زانرو که آفتاب بُود زیردستشان

بر طرف آفتاب چه در خور فتاده است

[...]

خواجوی کرمانی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۱ - تتمه حدیث روز عید و حضرات حسنین

 

در عنانند و عنان در دستشان

وان عنان همواره در کف هستشان

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن

 

قبله ی جان ابروی پیوستشان

آهوی چین چشمهای مستشان

ملا احمد نراقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید صیام و تبریک مقرب الخاقان حسینقلی خان سعدالملک

 

نگارکان دزد هوش به نرگس مستشان

ز جعد عنبرفروش سرها پابستشان

تیر ستم بر قلوب جهنده از شستشان

مغبچگان جفت جفت به دست همدستشان

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۷- آیات ۷۸ تا ۸۲

 

وای آنانکه نویسد دستشان

تا کند بر دوزخی پیوستشان

صفی علیشاه
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان

 

درفش درخشان بدی دستشان

جهانی همی بود در شستشان

افسرالملوک عاملی