گنجور

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

گر ز آتش مرا بود بستر

بنشینم بر او چو خاکستر

حمیدالدین بلخی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

دانی چه کسم ز ناکسان ناکس تر

وز جمله خسیسان به خسیسی خس تر

در راه طلب که واپسان بسیارند

هستم ز همه مرحله ها واپس تر

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - وله فی‌المثنوی

 

ز روی مرحمت شو سایه گستر

چو نخل‌تر برانگیزش ز بستر

محتشم کاشانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - حشرات الارض بهارستان

 

فرداست که بگریزید در اِستِ خر و اَستَر

وز باد خزان گردید همچون تل خاکستر

چسبد عَلَق اندر آب بر خایه بیدَستَر

واندر شرج پیلان پشه فکند بستر

ادیب الممالک