گنجور

 
جامی

ای صفاتت حجب وحدت ذات

جلوه گر ذات تو ز اسما و صفات

آشکارا به جهان غیر تو کیست

زیر این پرده نهان غیر تو کیست

باطن عالم و ظاهر همه تو

غایب از دیده و حاضر همه تو

فضل تو شامل هر ناکس و کس

همه را روی به سوی تو و بس

جامی از جمله کسان ناکستر

وز همه بازپسان واپستر

می نهد در ره تو روی نیاز

بی نیازش ز همه کار بساز

سر ز هر راه بگردان او را

سر بنه در ره مردان او را

از همه وسوسه ها پاکش کن

در ره اهل طلب خاکش کن

لنگی از پای ارادت ببرش

ده به اقلیم سعادت گذرش

بخشش از حسن ارادت کیشی

بر همه اهل ارادت بیشی