گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸

 

به اسپ و به نفط آتش اندر زدند

همه لشکر فور برهم زدند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۲

 

همه لشکر ترک بر هم زدند

به بوم و به دشت آتش اندر زدند

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان

 

دو لشکر دگر باره بر هم زدند

تو گفتی به نی آتش اندر زدند

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع اول

 

تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند

کوس غرّش بر فراز عالم اعلا زدند

تا که در خلوت سرای لی مع الله شد مقیم

ساکنان درگهش زان دم ز او ادنی زدند

جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

بر سر شوریده تاج «علم الأسما» زدند

دین و دل دیوانه را اعتاب «عرش الله» زدند

وفایی مهابادی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی جواب المحتشم علیه الرحمه

 

ارباب عشق را چه صلای بلا زدند

اول بنام عقل نخستین صلا زدند

جام بلا بکام بلی گو شد از الست

سنگ بلا بجانب بانگ بلی زدند

تاج مصیبتی که فلک تا آن نداشت

[...]

غروی اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - یک شب شوم‌!

 

شب چو دیوان به حصار فلکی راه زدند

اختران میخ بر این برشده درگاه زدند

راهداران فلک بر گذر راهزنان

به فراخای جهان ژرف یکی چاه زدند

چرخ‌داران سپهر از مدد بارخدای

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۴ - سر کوبی سکاها

 

سراپرده شاه بیرون زدند

سواران مخصوص خیمه زدند

افسرالملوک عاملی