قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۲
ای دوست بیا تا ره دیگر گیریم
وازار و جفاها ز میان برگیریم
مر یکدیگر را خود ببر اندر گیریم
کینه بنهیم و صحبت از سر گیریم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
که ورا از میانه برگیریم
عشق آن شاه را ز سر گیریم
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
خوش بهاریست بیا تا طرب از سر گیریم
جای در سایه شمشاد و صنوبر گیریم
چون نسیم سحری هر نفسی از سر لطف
طره سنبل و هم جیب سمنبر گیریم
دست در گردن سیمین صراحی آریم
[...]
رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۷۳
چون اهل ریا چو ربنا در گیریم
درویشی ما بسی که ساغر گیریم
گاهی دم خود بسالها، دربازیم
گاهی به دمی ملک سکندر گیریم
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲
شب عید است بیا تا لب ساغر گیریم
غم سی روزه به یک جرعه ز دل بر گیریم
دور ماه فلک امروز بپایان آمد
وقت آنست که دور قدح از سر گیریم
سبحه و خرقه ی سالوس به یک سو فکنیم
[...]
قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ظل السلطان علی شاه فرماید
نو بهارست بیا تا طرب از سر گیریم
سال نو بار غم کهنه ز دل بر گیریم
چون ربیع و رمضان هر دو به یک بار آیند
روزه گیریم ولی در مه دیگر گیریم
حیف باشد که می صافی احمر بنهیم،
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۳
مه روزه است بیا ساز ریا برگیریم
گوشه مسجد و سجاد و منبر گیریم
یازده ماه دیگر معتکف دیر شدیم
جای در کعبه در این ماه بکیفر گیریم
جام بگذار و سبو ترک صبوحی برگو
[...]