گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۳

 

با چشم تو یاد نرگس‌ُ تر نکنم

بی‌لعل تو آرزوی کوثر نکنم

گر خضر به من بی تو دهد آب حیات

کافر باشم که بی تو لب تر نکنم

ابوسعید ابوالخیر
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

در خطای کسی نظر نکنم

طمع مال و قصد سر نکنم

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۶

 

نه گفته بدی عهد مزور نکنم

کس را بجهان با تو برابر نکنم

من خود بمیان عبد دار می گفتم

گر گونه فرو بری که باور نکنم

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۳

 

با ملک غمت چرا تکبر نکنم

وز غلغله‌ات چرا جهان پر نکنم

پیش کرم کفت چو دریا کف بود

چون از کف تو کفش پر از در نکنم

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷

 

گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم

صوفی شوم و گوش به منکر نکنم

دیدم که خلاف طبع موزون من است

توبت کردم که توبه دیگر نکنم

سعدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم

صوفی شوم و گوش به منکر نکنم

دیدم که خلاف طبع موزون منست

توبت کردم که توبه دیگر نکنم

جهان ملک خاتون
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

می‌توانم که لب از آب خضر تر نکنم

میرم از تشنگی و چشم به کوثر نکنم

شوق یوسف اگرم ثانی یعقوب کند

دارم آن تاب کز او دیده منور نکنم

آن قوی حوصله بازم که اگر حسرت صید

[...]

وحشی بافقی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم

در همه عمر جز این مشغله دیگر نکنم

زاهد ار نسیه فردا دهم وعده، بگو

نقد امروز بدان نسیه برابر نکنم

تا بود نغمه مرغ سحر و بانگ رباب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

بخدا کز تو نگیرم دل و رو برنکنم

کافرم چارۀ دل را گر از این در نکنم

رسم خوبان جهان گرچه وفاداری نیست

بی وفائی ز تو البته که باور نکنم

ناله، دانم ندهد سود و به جائی نرسد

[...]

غروی اصفهانی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۷ - مراد دل

 

گر مراد دل خود حاصل از اختر نکنم

آسمان، ناکسم ار چرخ تو چنبر نکنم

مادر دهر اگر مثل تو دختر زاید

بی‌پدر باشم اگر حرمت مادر نکنم

این تویی در بر من یا که بود خواب و خیال

[...]

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » سعدی

 

روز نَبْوَد که به وصف تو سخن سر نکنم

شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم

منکِر فضل تو را نهی ز منکَر نکنم

نزد اَعْمیٰ، صفت مِهر منور نکنم

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

لیک ازین حال شکوه سر نکنم

شکر شه کافرم اگر نکنم

ملک‌الشعرا بهار