گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠١ - قصیده

 

گردش گردون بکامم گر نباشد گو مباش

ورز مهرش بر سرم افسر نباشد گومباش

گر هنرمند از کسی یاری نیابد گو میاب

چون هنر یارست اگر یاور نباشد گو مباش

پرتو نور تجلی چون ز شب ظلمت زدود

[...]

۲۰ بیت
ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گو مباش

بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش

لاله را با آن دل پر خون اگر چون غنچه اش

قرطه ی زنگارگون در بر نباشد گو مباش

منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم

[...]

۹ بیت
خواجوی کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۷

 

در غمت گر جان غم‌پرور نباشد گو مباش

چون تو باشی جان من جان گر نباشد گو مباش

سجده روی تو ای بت کفر و ایمان منست

سر نمی‌تابم ازین گر سر نباشد گو مباش

از عدم بهر تو جان در ملک هستی آمده

[...]

۷ بیت
اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۷

 

عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش

کف اگر در بحر پرگوهر نباشد گو مباش

داغ در دل هست، اگر بر سر نباشد گو مباش

حلقه بیرون در گر زر نباشد گو مباش

سیل واصل شد به دریا بی‌دلیل و رهنما

[...]

۱۳ بیت
صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۸

 

ظاهر مردان به زیور گر نباشد گو مباش

حلقه بیرون در گر زر نباشد گو مباش

رخنه‌های دام، فتح‌الباب صید بسته است

سینه ما را رفوگر گر نباشد گو مباش

حلقه زنجیر اگر از هم بریزد گو بریز

[...]

۱۴ بیت
صائب تبریزی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود