گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹

 

گوشی که در حلقه او بود لفظ تو

مالیده سفاهت هر بدگهر شده است

چشمی که خاک درگه تو سرمه داشتی

راه ذهاب چشمه خون جگر شده است

بودی نیام تیغ فصاحت زبان من

[...]

قطران تبریزی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح بهرام شاه گوید

 

ای شاه دور چتر تو چرخ دگر شده است

دولت عروس ملک ترا جلوه گر شده است

از حلقه جای شیر سوار ستارگان

هم نام تو که شحنه چرخ است بر شده است

علم علی تو داری و آئین خوب تو

[...]

سید حسن غزنوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۵ - صفت مناره

 

آن که ز زر بر سرش افسرشده است

سنگ ز نزدیکی خور زر شده است

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶

 

از تکسر، اگرش طره به هم بر شده است

عارضش باری ازین عارضه خوشتر شده است

داشتش آینه گردی و کنون روشن شد

که به آه دل عشاق منور شده است

از لبت شربت قند ار چه رسیدست به کام

[...]

سلمان ساوجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۵

 

خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است

ریسمان بازی تقلید مکرر شده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶

 

از عرق تا چهره گلرنگ جانان تر شده است

دامن گلهابه شبنم آتشین بستر شده است

نقد می سازد قیامت را به عاشق شور عشق

دامن صحرا به مجنون دامن محشر شده است

نیست در زندان آهن بی قراران را قرار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۹

 

دل شب وصل تو از صبح مکدر شده است

عیش من تلخ ازین قند مکرر شده است

چه شکایت کنم از گرمی صحرای طلب؟

من که هر آبله ام چشمه کوثر شده است

به سکندر ندهد قطره آبی، هر چند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۰

 

خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است

ریسمان بازی تقلید مکرر شده است

در خرابات مغان آب حیات است سبیل

خشکی زهد مرا سد سکندر شده است

پای آزاده محال است که در گل ماند

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

ای حرص ترا رهبر هر در شده است

بی آرامیت بس مکرر شده است

یکدم بنشین که ته نشین گردد درد

این آب زلال پر مکدر شده است

جویای تبریزی