از عرق تا چهره گلرنگ جانان تر شده است
دامن گلهابه شبنم آتشین بستر شده است
نقد می سازد قیامت را به عاشق شور عشق
دامن صحرا به مجنون دامن محشر شده است
نیست در زندان آهن بی قراران را قرار
سینه سنگ از شرار شوخ من مجمر شده است
چون توانم همسفر شد با سبکپایان شوق؟
من که دامن پیش پایم سد اسکندر شده است
در قیامت شسته رو برخیزد از آغوش خاک
چهره هر کس که از اشک ندامت تر شده است
مانع پرواز من کوتاهی بال و پرست
بادبان بر کشتی بی طالعم لنگر شده است
می شود طومار عمرش طی به اندک فرصتی
چون قلم هر کس ز بی مغزی زبان آور شده است
علم رسمی تیره دارد سینه صاف مرا
بی صفا آیینه ام از کثرت جوهر شده است
چون توانم داشت پنهان فقر را از چشم خلق؟
خرقه صد پاره بر بی برگیم محضر شده است
خورده ام چون موی آتش دیده چندین پیچ و تاب
تا رگ ابرم ز دریا رشته گوهر شده است
می کند بی دست و پایی دشمنان را مهربان
شعله بر خاشاک من بسیار بال و پر شده است
تا چه خواهد کرد صائب با دل مومین من
آتشین رویی کز او آیینه خاکستر شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن حال و هوای عاشقانه و اندوهگین شاعر پرداخته است. شاعر با استفاده از نمادها و تشبیهات زیبا، احساسات عمیق خود را بیان میکند. عرقی که از چهره محبوبش میچکد، شوق و آتش عشق را نشان میدهد. طبیعت نیز به عشق و شوق او پاسخ میدهد و دامن گلها به شبنم آتشین آراسته میشود.
شاعر حبس و بیقراری را تجربه میکند و دلی مشتعلی دارد. او علاقهمند است که با کسانی که شوق و شادابی دارند، همسفر شود و از زنجیرههای محدودکننده رها گردد. در ابیات مختلف، نکات اخلاقی و فلسفی مانند ندامت، فقر و علم نیز مطرح میشود و در نهایت، عشق و دردهای ناشی از آن در کلام شاعر به زیبایی به تصویر کشیده شده است. شاعر در نهایت به آتشین رویی اشاره میکند که بر دل مومنین تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: عرق و تعریق، چهره محبوب را زیباتر کرده است و دامن گلها به لطف شبنم داغ، به شبی دلنشین و شگفتانگیز بدل شده است.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق عاشق را به دنیای جدیدی میکشاند، جایی که شور و هیجانش به اوج میرسد. این عشق چنان او را تحت تأثیر قرار میدهد که تبدیل به مجنون میشود و در این حالت، تمام معانی زندگی و نابودی را تجربه میکند. احساسات قوی او، روز قیامت را به تصویر میکشد و دامن صحرا، نماد آزادی و بینهایتی است که عشق به او میدهد.
هوش مصنوعی: در زندان، بیقراری وجود ندارد و آرامشی برای دلهای آشفته نیست. سینهام به خاطر شوق و هیجان دوستم، به گونهای شده که مانند سنگی داغ و مشتعل است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم با کسانی که شوق و سبکبالی دارند همسفر شوم؟ من که خودم به دلیل رنجها و مشکلات، نمیتوانم راهی برای چنین سفری پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، افرادی که به خاطر گناهانشان پشیمان شده و اشک ریختهاند، از خاک برخاسته و چهرههایشان پاک و منور خواهد بود.
هوش مصنوعی: کوتاهی بال و پر من مانع پروازم شده و مانند بادبانی که بر کشتی بیتقدیر من نصب شده، باعث شده تا نتوانم حرکت کنم.
هوش مصنوعی: عمر هر کس میتواند در یک زمان کوتاه تمام شود، مانند قلمی که با نداشتن عقل و درک، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دانش رسمی آنقدر تاریک و پیچیده است که سینهی من که باید صاف و بیریا باشد، دچار کدورت شده است. آینهی وجود من به خاطر کثرت منظورها و مفاهیم، دیگر شفاف نیست.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم فقر خود را از نگاه مردم پنهان کنم؟ در حالی که لباس پارهپاره من نشاندهنده حال و روز من است.
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلات و چالشهایی که تجربه کردهام، حالا به اندازهی رشتهای از دریا پر از زیبایی و ارزش شدم.
هوش مصنوعی: دشمنان را با محبت و آرامش از بین میبرد و آتش بر روی موشکها و چیزهای بیارزش من به شدت شعلهور شده است.
هوش مصنوعی: صائب چه سرنوشتی برای دل مؤمن من رقم خواهد زد، در حالی که چهره آتشین او باعث شده است آینهای که از گذشته داشتم تبدیل به خاکستر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.