خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است
ریسمان بازی تقلید مکرر شده است
در خرابات مغان آب حیات است سبیل
خشکی زهد مرا سد سکندر شده است
پای آزاده محال است که در گل ماند
بار دل مانع جولان صنوبر شده است
تا چه دیده است در آن چهره نو خط، کامروز
روی آیینه خراشیده ز جوهر شده است
از کلاه نمد فقر چه گلها چیند
سر هر کس که گرانبار ز افسر شده است
بر غزالان سبکسیر ز سوز نفسم
دامن دشت جنون دامن محشر شده است
شبنم از سعی به سر چشمه خورشید رسید
قطره ماست که زندانی گوهر شده است
گرد هستی نفشانده است به سامان از خود
سالکی را که ز دریا کف پا تر شده است
تا قیامت نشود شمع مزارش خاموش
سینه هر که ز داغ تو منور شده است
آنچنان کز می گلرنگ به دور افتد جام
سر سودا زده از درد سبکتر شده است
تا به آن روی عرقناک نظر وا کرده است
سینه آینه گنجینه گوهر شده است
در محیطی که فلک کشتی طوفانی اوست
نیست غم صائب اگر دامن ما تر شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از تکسر، اگرش طره به هم بر شده است
عارضش باری ازین عارضه خوشتر شده است
داشتش آینه گردی و کنون روشن شد
که به آه دل عشاق منور شده است
از لبت شربت قند ار چه رسیدست به کام
[...]
خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است
ریسمان بازی تقلید مکرر شده است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.