گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۰

 

جانا ز رهت نصیب من گردی نیست

آری چکنم مخنّثی مردی نیست

گر مردم و گر نیم مرا در ره تو

سرتاسر روزگار جز دردی نیست

عطار
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

دلها ز جفاهای تو بی گردی نیست

لبها ز غم تو بیدم سردی نیست

دردی دگرم نمای جز درد فراق

کز درد فراق صعبتر دردی نیست

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

دل نیست که از غمت در او دردی نیست

کس نیست که از تو بر دلش گردی نیست

من مرد ره عشق توام لیک این بار

آن صبر که پایمردیم کردی نیست

مجد همگر
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۲ - در تحریص بر محافظت فرزندان از شر ناپاکان

 

زان سبب بوی نیمه مردی نیست

مردمی را ز دور گردی نیست

اوحدی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

ساز بر خود حرام، آسایش

که فراغت طریق مردی نیست

پا بفرسای در ره طلبش

پا همین بهر هرزه گردی نیست

شیخ بهایی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

راهی بنما که رهنما مردی نیست

صد ره به هیچ گذر گردی نیست

با درد تو هیچ نسبتم نیست، ولی

بی نسبتی درد تو کم دردی نیست

عرفی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

این چه دشت است که سرتاسر آن گردی نیست

که بر او دیده ی خونین و رخ زردی نیست

خرم آن کس که برویش ز رهت گردی هست

وانکه بر دل، دگر از هیچ رهش گردی نیست

عقل در کشمکش نفس درنگی نکند

[...]

نشاط اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

خرم آن کس که به رویش ز رهت گردی هست

وانکه بر دل ز تو ازهیچ رهش گردی نیست

عقل درکشمکش نفس درنگی نکند

این دغل را بجز از عشق هماوردی نیست

تو اگر مرد رهی در طلب درد نشاط

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۴ - بی خبری‌!

 

پس این قافله جز گردی نیست

بدتر از بی‌خبری دردی نیست

ملک‌الشعرا بهار