گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۴

 

کنون گاه شادی و می خوردنست

نه هنگام اندیشه‌ها کردنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۹

 

ترا ز این جهان روز برخوردنست

نه هنگام تیمار و پژمردنست

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر

 

بلایی ز دوزخ سفر کردنست

غم چیز و تیمار جان خوردنست

اسدی توسی
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

جبن چیست از سایهٔ پژمردنست

چون شکوفه از دمی افسردنست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

مکر چیست از زهر حلوا کردنست

وانگه آن حلوا ز سودا خوردنست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

حرص چیست از جهل گرد آوردنست

چون شود کوهی بزیرش مردنست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

برچیست از تشنگی خود مردنست

جمله را سیراب احسان کردنست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

جوع چیست اصل دو عالم خوردنست

هم ز جوع آخر بزاری مردنست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

کار عالم زادنست و مردنست

گه پدید آوردن و گه بردنست

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۲۵ - در بیان چار خصلت که مردم را نیکوست

 

با شکیبائی تقرب کردنست

حرمت مردم بجای آوردنست

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۲۶ - در صفت اخلاق ذمیمه

 

خشم خود دیگر فروناخوردنست

خصلت چارم بخیلی کردنست

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود

 

شرط من جا بالحسن نه کردنست

این حسن را سوی حضرت بردنست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب

 

تا که این دیوار، عالی‌گردنست

مانع این سر فرود آوردنست

مولانا
 

بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۵

 

عیدست و عیش من برخش جان سپردنست

او را صباح عید و مرا روز مردنست

بابافغانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۹

 

فکر تدبیر سلامت خون راحت خوردنست

ما همه بیچاره‌ایم و چاره ما مردنست

صبح گر هنگامهٔ نشو و نما بر چرخ چید

خاک ما را هم بساطی بر هوا گستردنست

بس که در باغ جهان تنگ است جای انبساط

[...]

بیدل دهلوی
 
 
۱
۲