گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۷

 

خانهٔ صبر مرا باز برانداخته‌ای

تا چه کردم که مرا از نظر انداخته‌ای؟

هر دم از دور مرا بینی و نادیده کنی

خویش را نیک به جایی دگر انداخته‌ای

عوض آنکه به خون جگرت پروردم

[...]

۹ بیت
اوحدی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۵

 

تا دلم را به غم هجر درانداخته‌ای

صبر را خانه ز بنیاد برانداخته‌ای

دل نیندازم اگر تیر تو از جان گذرد

تا نگویند به سهمی سپر انداخته‌ای

تا گشادی به تبسّم لب شیرین، ز حسد

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱

 

سوی هرکس به عنایت نظر انداخته‌ای

تا قیامت ز خودش بی‌خبر انداخته‌ای

طمعم نیست کزین کو به سلامت بروم

که به هرسو که نهم پای، سر انداخته‌ای

عقل در حلقه نگنجد ز بس اندر خم زلف

[...]

۱۲ بیت
نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۵

 

تا ز رخسار چو مه پرده برانداخته‌ای

سوز خورشید به جان قمر انداخته‌ای

در سراپای تو کم بود بلای دل و دین؟

که ز خط طرح بلای دگر انداخته‌ای

دولت حسن تو وقت است شود پا به رکاب

[...]

۹ بیت
صائب تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

بنگاهی ز خودم بی‌خبر انداخته‌ای

دل من خوش که بحالم نظر انداخته‌ای

پرتو مهر توام نیست عجب کز خاکم

شام برداشته‌ای و سحر انداخته‌ای

گشته‌ای یار رقیب آه که بهر قتلم

[...]

۱۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

ای که بر خاک شهیدان گذر انداخته‌ای

قتل ما را چه به وقت دگر انداخته‌ای

کشته ناز تواند این همه خونین‌کفنان

که درین بادیه بر یکدگر انداخته‌ای

بلعجب این که به غیری که هواخواه تو نیست

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱

 

تا به چشمان سیه سرمه درانداخته‌ای

آهوان را همه خون در جگر انداخته‌ای

به هوای لب بامت که نشیمن نتوان

طایران را همه از بال و پر انداخته‌ای

ای دل غم زده از عجز تو معلومم شد

[...]

۹ بیت
فروغی بسطامی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود