گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۰

 

زشت و نافرهخته و نابخردی

آدمی رویی و در باطن بدی

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

پراگنده در دست هر موبدی

از او بهره‌ای نزد هر بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲

 

بگفتا فروغی است این ایزدی

پرستید باید اگر بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

چنان شاه پالوده گشت از بدی

که تابید ازو فرّهٔ ایزدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

منم گفت با فرّهٔ ایزدی

همم شهریاری همم موبدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴

 

بر او تیره شد فرّهٔ ایزدی

به کژی گرایید و نابخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

سپهبد به هر جا که بد موبدی

سخن دان و بیداردل بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

دلاور بدو گفت گر بخردی

کسی بی‌بهانه نسازد بدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵

 

که اندیشه‌ای در دلم ایزدی

فراز آمدست از ره بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱

 

زمانه بی‌اندوه گشت از بدی

گرفتند هر کس ره ایزدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲

 

به دست چپش بر یکی موبدی

سوی راستش نامور بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۵

 

که چون رفتی امروز و چون آمدی

که کوتاه باد از تو دست بدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷

 

به مهر تو شد بسته دست بدی

به گرزت گشاده ره ایزدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰

 

بپرسید مر زال را موبدی

ازین تیزهش راه بین بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷

 

همه ساله بر بسته دست از بدی

همه روز جسته ره ایزدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۸

 

تو مگذار هرگز ره ایزدی

که نیکی ازویست و هم زو بدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱

 

بگردد همی از ره بخردی

ازو دور شد فرهٔ ایزدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ

 

که باشد بدو فرهٔ ایزدی

بتابد ز دیهیم او بخردی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

همی گفت بنگر چه کرد از بدی

به گفتار او خیره ایمن شدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

نیاید ز سودابه خود جز بدی

ندانم چه خواهد رسید ایزدی

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۹